Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کار خانه (نظافت و آشپزی و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
las tareas domésticas
/taɾˈɛas ðomˈɛstikas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
کار خانه (نظافت و آشپزی و...)
1.Mi pareja y yo acordamos que ella trabajaría mientras yo criaba a los niños y hacía las tareas domésticas.
1. من و همسرم توافق کردیم که او بیرون از خانه کار کند و من بچهها را بزرگ کنم و کارهای خانه را انجام بدهم.
کلمات نزدیک
hacer la colada
negociar
ayudante
frecuentemente
comparable
desván
bello
higiene
centro de belleza
relajante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان