Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کارت پستال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la tarjeta postal
/taɾxˈeta pɔstˈal/
قابل شمارش
مونث
[جمع: tarjetas postales]
1
کارت پستال
1.Colecciona tarjetas postales de todos los países que ha visitado.
1. او از هر کشوری که به آنجا سفر میکند، کارت پستال جمع میکند.
کلمات نزدیک
colchón de aire
hoguera
campamento
parasol
playa
diario
visado
hostal
miembro
segundo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان