[اسم]

el tenedor

/tˌeneðˈɔɾ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: tenedores]

1 چنگال

  • 1.Prefiero comer el pastel con un tenedor y no una cuchara.
    1. من ترجیح می‌دهم که کیک را با چنگال بخورم نه با قاشق.

2 دارنده صاحب، مالک

  • 1.Es tenedor de acciones en Microsoft.
    1. او صاحب سهام در مایکروسافت است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان