Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . برشنگاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la tomografía
/tˌomɔɣɾafˈia/
غیرقابل شمارش
مونث
1
برشنگاری
توموگرافی
1.Los médicos no pudieron realizar la tomografía porque la paciente estaba embarazada.
1. پزشکان نتوانستند توموگرافی انجام دهند، زیرا بیمار باردار بود.
کلمات نزدیک
tirón
contractura
azúcar en la sangre
síntoma
pillar
ecografía
chequeo
transfusión
venda
supositorio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان