Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . محافظت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
velar
/belˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: velé]
[حال: velo]
[گذشته: velé]
[گذشته کامل: velado]
صرف فعل
1
محافظت کردن
حفاظت کردن
1.Este nuevo organismo del gobierno existe para velar por los derechos de los indígenas.
1. این نهاد جدید دولتی برای حفاظتکردن از حقوق بومیان بنا شدهاست.
کلمات نزدیک
policía de tráfico
inspector
patas arriba
agente de policía
víctima
vigilancia
delito
perseguir
coartada
retrato robot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان