Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مراقبت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la vigilancia
/bˌixilˈanθja/
غیرقابل شمارش
مونث
1
مراقبت
نظارت
1.La base militar se encuentra bajo vigilancia satelital.
1. پایگاه نظامی تحت نظارت ماهوارهای است.
کلمات نزدیک
velar
policía de tráfico
inspector
patas arriba
agente de policía
delito
perseguir
coartada
retrato robot
interrogar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان