[فعل]

étourdir

/etuʁdˈiʁ/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]

1 گیج کردن منگ کردن

  • 1.Le coup de poing l'a étourdi.
    1. این مشت او را گیج کرد.

2 به ستوه آوردن ذله کردن

  • 1.Ces petits garçons qui nous étourdissent de leur babillage.
    1. این پسر بچه‌ها ما را با پرحرفی‌هایشان به ستوه می‌آوردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان