[اسم]

l'affirmation

/afiʀmasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تایید تصدیق

  • 1.L'affirmation de son droit
    1. تایید حق خود

2 اظهار بیان

  • 1.L'affirmation du conférencier est exacte.
    1. بیان سخنران صحیح است.
  • 2.Nous avons testé l'exactitude de ces affirmations.
    2. ما درستی اظهارات او را سنجیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان