[اسم]

l'appréciation

/apʀesjasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ارزیابی تخمین

  • 1.Les élèves ont besoin d'une appréciation de leur travail.
    1. شاگردان به ارزیابی کارشان نیاز دارند.
  • 2.Son appréciation de la hauteur de cet immeuble est erronée.
    2. تخمینش در خصوص ارتفاع این ساختمان اشتباه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان