[فعل]

aventurer

/avɑ̃tyʀe/
فعل گذرا و ناگذر

1 به خطر انداختن

2 خطر (چیزی را) پذیرفتن ریسک کردن (s'aventurer)

  • 1.Il s'est aventuré dans une affaire dangereuse.
    1. او در یک کار خطرناک ریسک کرده است.
  • 2.Je ne m'aventurerais pas à le contredire.
    2. خطر مخالفت کردن با او را نمی‌پذیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان