[عبارت]

avoir mauvais caractère

/avwaʀ mɔvɛ kaʀaktɛʀ/

1 اخلاق و رفتار بدی داشتن بدخو بودن، بد اخلاق بودن

  • 1.Mon frère a toujours eu un mauvais caractère.
    1. برادرم همیشه اخلاق و رفتار بدی داشته است.
  • 2.Son père était un homme rigide qui avait mauvais caractère.
    2. پدرش مردی سختگیر بود که اخلاق و رفتار بدی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان