[اسم]

la balade

/balad/
قابل شمارش مونث

1 گردش گشت و گذار

  • 1.J'ai fait une petite balade au parc.
    1. من گردش کوتاهی در پارک کردم.
  • 2.Marie apprécie beaucoup les balades en forêt.
    2. "ماری" واقعا گردش‌های در جنگل را خیلی دوست دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان