[اسم]

le balai

/balɛ/
قابل شمارش مذکر

1 جارو

  • 1.Elle a utilisé un balai pour balayer le sol.
    1. او برای جارو کردن زمین از یک جارو استفاده کرد.
  • 2.J'ai cassé mon balai et j'utilise maintenant l'aspirateur.
    2. من جارویم را شکستم و اکنون از جاروبرقی استفاده می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان