[فعل]

se balader

/balade/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: baladé] [حالت وصفی: baladant] [فعل کمکی: être ]

1 گردش کردن پرسه زدن، گشت زدن

  • 1.J'aime me balader dans les bois.
    1. من دوست دارم در جنگل‌ها گردش کنم.
  • 2.Se balader sur Internet
    2. توی اینترنت گشت زدن
  • 3.Toute la famille se balade au bord du lac.
    3. تمام خانواده کنار دریاچه گردش می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان