[اسم]

la berceuse

/bɛʀsøz/
قابل شمارش مونث

1 لالایی

  • 1.Les mamans chantent des berceuses pour endormir leurs enfants.
    1. مامان‌ها برای خواباندن بچه‌هایشان لالایی می‌خوانند.
  • 2.Si il pleure, chantez lui une berceuse.
    2. اگر گریه می‌کند برایش یک لالایی بخوانید.

2 صندلی گهواره‌ای صندلی ننویی

  • 1.Sous le porche, la grand-mère est assise dans sa berceuse.
    1. زیر ایوان، مادربزرگ در صندلی گهواره‌ای‌اش نشسته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان