[اسم]

le bilan

/bilɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 نتیجه (کلی) جمع‌بندی

  • 1.La négociation s'est terminée sur un bilan positif.
    1. مذاکره با نتیجه کلی مثبت پایان یافت.
  • 2.La réunion a commencé par un bilan du travail accompli.
    2. جلسه با جمع‌بندی کار انجام شده شروع شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان