[اسم]

la blessure

/blesyʀ/
قابل شمارش مونث

1 زخم جراحت

  • 1.La blessure guérira si je ne bouge pas.
    1. زخم خوب خواهد شد اگر تکان نخورم.
  • 2.Le joueur a une blessure mineure, mais il continue à jouer.
    2. بازیکن یک جراحت جزیی دارد اما به بازی کردن ادامه می‌دهد.

2 اهانت توهین

  • 1.Blessure d'amour-propre.
    1. اهانت به عزت نفس
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان