[اسم]

le bracelet

/bʀaslɛ/
قابل شمارش مذکر

1 دستبد (زیورآلات)

  • 1.J'ai reçu un bracelet en or pour mon anniversaire.
    1. برای تولدم یک دستبند طلا گرفتم.
  • 2.Ton bracelet était sur mon canapé.
    2. دستبندت روی کاناپه‌ی من است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان