[فعل]

brader

/bʀade/
فعل گذرا
[گذشته کامل: bradé] [حالت وصفی: bradant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ارزان فروختن مفت فروختن

  • 1.A la fin de la saison, le magasin brade de nombreux articles.
    1. در پایان فصل، مغازه تعداد زیادی از اجناس را ارزان می‌فروشد.
  • 2.J'ai bradé ma voiture.
    2. من ماشینم را مفت فروختم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان