[اسم]

la caisse

/kɛs/
قابل شمارش مونث

1 صندوق (در فروشگاه) محل پرداخت

  • 1.caisse de retraite
    1. صندوق بازنشستگی
  • 2.Tu dois aller à la caisse de supermarchés et payer.
    2. تو باید به صندوق سوپرمارکت بروی و حساب کنی.

2 جعبه (حمل کالا) صندوق

  • 1.Il a rangé ses vieux livres dans des caisses en bois.
    1. او کتاب‌های قدیمی‌اش را در جعبه‌های چوبی چیده است [مرتب کرده است].
  • 2.Les bouteilles sont transportées dans une caisse en bois.
    2. بطری‌ها در یک جعبه چوبی منتقل می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان