[اسم]

la carte bleue

/kaʁtə blø/
قابل شمارش مونث
[جمع: cartes bleues]

1 کارت نقدی

  • 1.Il me faut une carte bleue.
    1. من یک کارت نقدی لازم دارم.
  • 2.Ils n'avaient pas les infos de notre carte bleue.
    2. آنها اطلاعات کارت نقدی ما را نداشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان