[اسم]

la charité

/ʃaʀite/
قابل شمارش مونث

1 نیکوکاری خیرخواهی، احسان

  • 1.Les mendiants demandent la charité.
    1. نیازمندان انتظار نیکوکاری دارند.
  • 2.On doit faire la charité à un mendiant.
    2. ما باید به یک نیازمند احسان کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان