[اسم]

le commissariat

/kɔmisaʀja/
قابل شمارش مذکر

1 کلانتری

  • 1.Au commissariat ils m'appellent Piccolo.
    1. در کلانتری به من "پیکولو" می گویند.
  • 2.Le policier a été transféré vers un autre commissariat.
    2. پلیس به کلانتری دیگری انتقال داده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان