[فعل]

concasser

/kɔ̃kasˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: concassé] [حالت وصفی: concassant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خرد کردن ساییدن

  • 1.Concasser de la pierre
    1. سنگ را خرد کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان