Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . گفتمان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la concertation
/kɔ̃sɛʀtasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
گفتمان
دیالوگ، مکالمه
1.Avant de prendre une décision, la concertation est nécessaire.
1. قبل از تصمیم گرفتن، گفتمان ضروری است.
2.C'est une concertation entre ces deux partenaires.
2. این مکالمهای میان این دو شریک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
concert-live
concert
concerné
concerner
concernant
concerter
concerto
concerté
concession
concessionnaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان