Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . وضعیت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la condition
/kɔ̃disjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: conditions]
1
وضعیت
شرایط
1.L'amélioration de la condition des femmes est devenue un rêve.
1. بهبود وضعیت زنان تبدیل به یک رویا شده است.
2.Les conditions de vie sont inacceptables dans ce pays.
2. شرایط زندگی در این کشور غیرقابل پذیرش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
condisciple
condiment
condescendant
condescendance
condensé
conditionnel
conditionnement
conditionner
conditionné
condoléances
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان