[فعل]

consacrer

/kɔ̃sakʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: consacré] [حالت وصفی: consacrant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اختصاص دادن صرف (چیزی) کردن

  • 1.Je n'ai pas beaucoup de temps à te consacrer aujourd'hui.
    1. من زمان زیادی ندارم که امروز به تو اختصاص بدهم.
  • 2.Le journal a consacré un long article à cette incroyable histoire.
    2. روزنامه یک مقاله‌ی طولانی صرف این داستان غیر قابل باور کرده است.

2 خود را وقف (چیزی یا کسی) کردن (se consacrer)

  • 1.Ce scientifique s'est consacré pendant 15 ans à ces études.
    1. این دانشمند به مدت 15 سال خود را وقف این مطالعات کرد.
  • 2.Elle se consacre à son métier.
    2. او خودش را وقف کارش [حرفه‌اش] می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان