[صفت]

couché

/kuʃe/
قابل مقایسه

1 در حالت خوابیده دراز کشیده

  • 1.Être couché dans le lit.
    1. (به حالت) دراز کشیده در تخت بودن.
  • 2.Le chien est couché dans sa niche.
    2. سگ در حالت خوابیده در لانه‌اش است.

2 دولا شده قوز کرده

  • 1.Être couché à terre
    1. به سمت زمین دولا شده
[اسم]

le couché

/kuʃe/
قابل شمارش مذکر

3 قلاب‌دوزی

[حرف ندا]

couché

/kuʃe/

4 بخواب! (فرمانی برای حیوانات خانگی) دراز بکش!

  • 1.Au pied, couché !
    1. دراز بکش روی پاهات!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان