[اسم]

le crédit

/kʀedi/
قابل شمارش مذکر

1 وام

  • 1.J'ai fait un crédit de 15 mois.
    1. یک وام 15 ماهه گرفته‌ام.
  • 2.Mon nouveau projet est financé par un crédit du gouvernement.
    2. هزینه‌ی پروژه‌ی جدید من با یک وام دولتی تامین شده است.

2 اعتبار

  • 1.Ce banquier a beaucoup de crédit.
    1. این بانکدار اعتبار زیادی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان