[اسم]

le crime

/kʀim/
قابل شمارش مذکر

1 قتل آدم‌کشی

  • 1.Ce n'est pas un accident, c'est un crime.
    1. این یک اتفاق نیست، یک قتل است.
  • 2.Victime d'un crime.
    2. قربانی یک قتل.

2 جرم جنایت، بزه

  • 1.Crimes contre l'humanité.
    1. جنایات علیه بشریت.
  • 2.Les crimes d'un roman noir
    2. جرم‌های یک رمان سیاه
  • 3.Les crimes de guerre sont une triste vérité.
    3. جنایت‌های جنگ حقایق غم‌انگیزی هستند.

3 گناه اشتباه، خطا

  • 1.« Ô Liberté, que de crimes on commet en ton nom ! »
    1. « ای آزادی! چه گناهانی که به اسم تو مرتکب می‌شوند! »
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان