[اسم]

le crible

/kʀibl/
قابل شمارش مذکر

1 آبکش صافی

2 از فیلتر رد کردن (مجازی) موشکافی، بررسی دقیق

  • 1.Ce discours est passé au crible journalistique.
    1. این سخنرانی از فیلتر خبرنگاران رد شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان