[صفت]

dépendant

/depɑ̃dɑ̃/
قابل مقایسه

1 وابسته معتاد

  • 1.Je connais beaucoup de gens qui sont dépendants à la caféine.
    1. من افراد زیادی را میشناسم که به کافئین معتاد هستند [اعتیاد دارند].
  • 2.Si vous buvez du vin tous les jours, vous pouvez devenir dépendant à l'alcool.
    2. اگر شما هرروز شراب بنوشید می‌توانید [امکانش هست] معتاد شوید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان