[فعل]

désespérer

/dezɛspeʀe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: désespéré] [حالت وصفی: désespérant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ناامید شدن مایوس شدن، دلسرد شدن

مترادف و متضاد décourager démoraliser
  • 1.Le comportement de cet enfant me désespère.
    1. رفتار این بچه مرا مایوس می‌کند.
  • 2.Nous désespérons de le voir guérir.
    2. ما از مشاهده‌ی بهبودی او ناامید شدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان