[اسم]

le déshabillé

/dezabije/
قابل شمارش مذکر

1 لباس خواب (زنانه) لباس زیر (زنانه)

  • 1.Elle portait un charmant déshabillé de soie.
    1. او یک لباس خواب زیبای ابریشمی به تن داشت.
  • 2.J'ai acheté un déshabillé rose.
    2. من یک لباس خواب صورتی خریدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان