[عبارت]

demander en mariage

/d(ə)mɑ̃de ɑ̃ maʀjaʒ/

1 خواستگاری کردن

  • 1.Je l'ai demandée en mariage.
    1. من از او خواستگاری کرده‌ام.
  • 2.Jérémy a demandé sa copine en mariage le jour de son anniversaire.
    2. "ژرمی" از دوستش در روز سالگردشان خواستگاری کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان