[اسم]

l'exposé

/ɛkspozˈe/
قابل شمارش مذکر
[جمع: exposés]

1 گزارش شرح، مقاله

  • 1.Faire un exposé complet de la situation
    1. گزارش کاملی از موقعیت نوشتن
  • 2.un exposé sur les conditions de vie dans les prisons
    2. مقاله‌ای (گزارشی) درباره شرایط زندگی در زندان‌ها

2 ارائه کنفرانس

  • 1.Élève qui fait un exposé sur un sujet.
    1. دانش‌آموزی که درباره‌ی موضوعی کنفرانس می‌دهد.
  • 2.Exposé oral
    2. ارائه شفاهی
[صفت]

exposé

/ɛkspozˈe/
قابل مقایسه

3 به نمایش گذاشته‌شده در معرض نمایش قرارگرفته

  • 1.Des tailleurs exposés sont en vente.
    1. کت و دامن‌های به نمایش گذاشته شده برای فروش هستند.

4 در معرض خطر در خطر

  • 1.Une population exposée
    1. جمعیت درخطر

5 متمایل در جهت، به سوی

  • 1.Façade exposée à l'ouest
    1. نمای ساختمان متمایل به غرب (است.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان