[عبارت]

faire volte-face

/fɛʁ vɔltəfas/

1 از نظر خود برگشتن تغییر دادن نظر خود

  • 1.Le gouvernement est maintenant en train de faire volte-face.
    1. دولت اکنون در حال تغییر دادن نظر خود است.
  • 2.Tout le monde a été surpris quand le maire a fait volte-face sur le sujet de l'immigration.
    2. هنگامی که شهردار در خصوص موضوع مهاجرت از نظر خود برگشت، همه متعجب شده بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان