[اسم]

le gastronome

/gastʀɔnɔm/
قابل شمارش مذکر

1 خوش‌خوراک شکمو

  • 1.Mon fils est un vrai gastronome.
    1. پسرم یک خوش‌خوراک حقیقی [واقعی] است.
  • 2.Vous êtes un gastronome égoïste.
    2. شما یک شکموی خودخواه هستید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان