[اسم]

l'hémorragie

/emɔʀaʒi/
قابل شمارش مونث

1 خونریزی

  • 1.Il est à l'hôpital suite à une hémorragie cérébrale.
    1. به علت یک خونریزی مغزی او به بیمارستان رفته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان