[صفت]

habillé

/abije/
قابل مقایسه

1 لباس پوشیده دارای لباس، ملبس

  • 1.Elle demande si vous êtes habillé.
    1. او میپرسد که (آیا) شما لباس پوشیده‌اید.
  • 2.Tu es entièrement habillé, Mac.
    2. "مک" تو کاملا لباس پوشیده [ملبس] هستی.

2 رسمی (لباس)

  • 1.Je porterai une chemise habillée pour l'entretien.
    1. برای مصاحبه یک پیراهن رسمی خواهم پوشید.

3 شیک قشنگ

  • 1.Je déteste sortir habillée dans ce quartier.
    1. من از شیک بیرون رفتن در این محله متنفرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان