[اسم]

les huées

/’ɥe/
غیرقابل شمارش جمع مونث

1 صدای هو (صدایی به نشانه اعتراض) فریاد اعتراض

  • 1.Le mauvais chanteur est sorti sous les huées de la foule.
    1. خواننده‌ی ناشی زیر فریادهای اعتراض از جمعیت خارج شد.
  • 2.Vos huées me font pas peur.
    2. صداهای هوی شما مرا نمی‌ترسانند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان