[اسم]

le hurlement

/’yʀləmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 (صدای) فریاد جیغ، زوزه

  • 1.Il pousse un hurlement de douleur.
    1. او فریادی از درد کشید.
  • 2.Le soir au fond des bois on entendait le hurlement des loups.
    2. شب در اعماق جنگل (صدای) زوزه گرگ‌ها را می‌شنیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان