[اسم]

l'hypocrisie

/ipɔkʀizi/
قابل شمارش مونث

1 ریا ریاکاری، دو رویی

  • 1.Je veux comprendre la profondeur de ton hypocrisie.
    1. من می توانم عمق دو رویی تو را متوجه شوم.
  • 2.Nous devons mettre fin à cette hypocrisie.
    2. ما باید به این ریاکاری پایان دهیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان