[اسم]

l'ignorance

/iɲɔʀɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 نادانی جهل، بی‌خبری

  • 1.Aux yeux de la loi, l'ignorance n'est pas une excuse recevable.
    1. از چشمان قانون [از دیدگاه قانون]، جهل دلیل موجهی نیست.
  • 2.L'ignorance peut mener à de mauvaises décisions.
    2. نادانی می‌تواند به تصمیم‌های بدی منجر شود [منتهی شود].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان