[اسم]

l'implication

/ɛ̃plikasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 دست داشتن (در چیزی) درگیری، دخالت

  • 1.À ce jour, son implication dans ce meurtre n'est pas prouvée.
    1. در آن روز، دست داشتن او در این قتل اثبات نشد.
  • 2.L'implication de cet homme dans le cambriolage n'est pas claire.
    2. دست داشتن این مرد در سرقت مشخص نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان