[اسم]

l'inactivité

/inaktivite/
قابل شمارش مونث

1 عدم فعالیت فعال نبودن، رخوت

  • 1.L'âge et l'inactivité réduisent la mobilité articulaire.
    1. سن و عدم فعالیت قابلیت حرکتی مفاصل را کاهش می‌دهد.
  • 2.Sa blessure le contraint à l'inactivité.
    2. زخمش او را مجبور به عدم فعالیت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان