[صفت]

indifférent

/ɛ̃difeʀɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 یکسان علی‌السویه، مهم نبودن

  • 1.Cela m'est bien indifférent !
    1. این برایم علی‌السویه است!
  • 2.Rouge ou bleu, c'est indifférent !
    2. قرمز یا آبی، مهم نیست!

2 بی‌تفاوت بی‌توجه، بی‌اعتنا

  • 1.Elle est indifférente au charme de cet homme.
    1. او نسبت به جذابیت این مرد بی‌اعتناست.
  • 2.Je vous assure qu'elle m'est indifférente.
    2. من به شما اطمینان می‌دهم که او نسبت به من بی‌تفاوت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان