Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . بینالمللی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
international
/ɛ̃tɛʀnasjɔnal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: internationale]
[جمع مونث: internationales]
[جمع مذکر: internationaux]
1
بینالمللی
جهانی
1.La Croix-Rouge est une structure internationale.
1. "صلیب سرخ" یک نهاد بینالمللی است.
2.La torture est illégale selon le droit international.
2. طبق قوانین بینالمللی شکنجه غیرقانونی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
internat
intermédiaire
intermède
intermittent
intermittence
internaute
interne
internement
interner
internet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان