[اسم]

l'intimité

/ɛ̃timite/
قابل شمارش مونث

1 حریم شخصی خلوت

این معنی در متون ادبی به کار می‌رود.

2 صمیمیت نزدیکی

  • 1.Il ne dévoilait son intimité qu'à son psychologue.
    1. او صمیمیتش را فقط برای روانشناسش آشکار می‌کرد.
  • 2.Une intimité particulière se forme entre mère et enfant.
    2. صمیمیتی خاص بین مادر و فرزند شکل می‌گیرد.

3 آرامش راحتی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان