[عبارت]

jouer la montre

/ʒuˈe la- mˈɔ̃tʁ/

1 وقت خریدن

  • 1.J'essaie de jouer la montre.
    1. دارم سعی می‌کنم وقت بخرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان